چقدر قشنگه زندگیت رنگ حضور بگیره

رنگ حضور کسی که

یک باره

میشه صاحب همیشگی قلبت

همراه لحظه به لحظه ی تنهایی هات...

 

کسی که

حس بودنش

نهال امید می کاره توی دلت...

 

 

 

ششمین ماهگرد عشثمون مبارگ

این روزها حس میکنم تغییر کردم، بزرگ شدم شاید، تغییراتی که هیچ وقت به اجبار تو نبوده، و چقدر خوشحالم ازاینکه هیچ وقت مجبوربه ایجاد تغییرم نکردی...

حس آزادی عملی که بهم میدی روزبه روز وابسته ترم میکنه بهت، زنجیر اسارتی بر گردن دلم افتاده که به خواست خودم بوده...

برای آدمی مثل من که دوست داره حس آزادی رو بودن کنار تو بهترین حس دنیاست...

چون منو همون که هستم دوست داری...

گرچه شاید حتی از ایده آل هات دور باشم، اما هیچ وقت منو مجبور به کاری نکردی...

 

همه هستی من

یه دنیا ممنونم ازت

بابت تمام حس های خوبی که بهم میدی

به خاطر تمام مهربونی هات

به خاطر تمام صبوری هات